اسماء الله



یا رفیق من لا رفیق له

ای رفیق کسی که هیچ رفیقی برای او نیست

رفیق از ریشه ی  رَفَقَ در معانی:

 کمک کردن ، محکم و مطمئن بستن کار ،

نرمی و مدارا کردن ، دوست شدن ، همراه شدن ،

مصاحبت و همنشینی ، تکیه کردن ، نفع رساندن .

 

رفق در قالب وزنی فعیل تاکید بر کثرت موضوع دارد

خلاصه اش میشه ته ته رفاقت در تمام معانی بالا


 

رفیق از منظر قرآن 


وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ

فَأُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ

وَحَسُنَ أُولَٰئِکَ رَفِیقًا
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ ،

پس آنها از زمره ی ﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﻭ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﻭ صالحان ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﺍﺩﻩ

ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻴﻜﻮ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ .(٦٩)نساء

 

در امالى شیخ آمده که وى به سند خود از على بن ابى طالب روایت کرده که فرمود:
مردى از انصار به حضور رسول الله (ص) آمد، و عرضه داشت : یا رسول الله من تاب جدایى از تو را ندارم به خانه ام مى روم همین که به یاد تو مى افتم دیگر دستم به کار نمى رود کارم را هر چه باشد رها مى کنم ، و به زیارت تو مى آیم تا تو را ببینم و آرام بگیرم از بس که به تو علاقمندم ، و فعلا در این اندیشه ام که در روز قیامت که تو داخل بهشت شده تا اعلى علیین بالا مى روى ، من آن روز چه کنم ؟ و یا نبى الله آن روز چگونه بر فراق تو صبر کنم .
در پاسخ این مرد بود که آیه ی بالا نازل شد: رسول الله آن مرد را احضار کرده آیه شریفه را برایش خواند، و به همنشینى خود مژده اش داد./ تفسیر المیزان


 

4 اصل در جذب رفاقت الهی همنشینی با 

نبیین. ،  صدیقین. ،  شهداء  ،  صالحین است

یک رفیق خوب حامل سخن حق ، گفتارش به صدق و راستگویی ، نگاهش شاهد حق و شهادتش به حق و عملش صالح است 

رفیق شدن با خدا با راهنمایی کلامش چند مهم را گوشزد می کند. 

  • چون انبیاء خبر بده از گفته های حق و بخوان کلام حق را
  • چون صدیقین صادق باش و بدون ترس هر آنچه هست و حق است را اجرا کن
  • چون شهدا خوب بنگر تا شاهد حقیقت باشی و فقط شهادت به حقایق بده 
  • و چون صالحان نیکو رفتار کن چنانکه صلح را در زندگی خویش و پیرامون خویش به اجرا در آوری. 
  • و اصلاح کن به مصلحت حق الهی عمل خویش و افعال خویش را. 

 

jananeman z

 

 

 

 


به نام او که تنها هستِ در هستی اوست، که نیستی هموست

می نویسیم به قدرت او

هر آنچه بقلم رسد از او

می نویسیم به برکت او

که ببینیم جمال و جلالت او

می نویسیم به جبر او

که نه اختیاریست برای ذره ی او

می نویسیم به حکم او 

که قلم را مالک است او

می نویسیم به شکرگذاری او

هرچند ادا نشود حق شکر او

می نویسیم با نام و یاد او

تا بشکفد دل و جان در مسیر او

سلام

jananeman z


یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیله.  مائده/35

ای کسانی که ایمان آوردید، تقوای الهی پیشه کنید

و بسوی او وسیله بجویید.

 

بهترین وسیله ای که بشود با آن به سمت و سوی خالق حرکت کرد چیست؟

متوسل به انسانی دیگر؟ 

بدور از عقل است که همو همچون ما محتاج وسیله ایست برای حرکت خویش الی الحق

حتی آنان که مدعی اند خود وسیله اند که می توانند دیگران را به سمت و سوی حق رهنمون کرده و به مقصد برسانند نیز محتاج وسیله ای برای حرکت خویش هستند

 

قطعا و تحقیقا یکی از بهترین و اثرگذارترین وسیله ها ذکر است

و چه ذکری بهتر از انس با نام خداوند که احسن است و حسنی

اکمل است کامل

افضل است فاضل

اعظم است و عظیم

ارفع است و رفیع

اکبر است و کبیر

.

و جایگاه هر نام آنقدر عظمت دارد که در قیاس با هیچ وسیله ای نباشد تا بنده ای بدان توسل بگیرد

و لله الاسماء الحسنی فادعواه بها اعراف/179

 

اسماء الهی کجا هستند و از کجا بخوانیمشان؟

و علم آدم الاسماء کلها

و تمام اسم ها را به آدم آموختیم.

تمام آنها در وجود هر انسانی نهادینه شده تا در مسیر پرهیاهوی زندگی هر کجا و هر زمان خود را نیازمند خالق دید به حسب نیاز خویش ،خدای خویش را با همان نام صدا زده و با آن وجه الهی انس گرفته تا گشایش یافته و مسیر زندگی اش هموار شود.

 jananeman z


و شمس مولانا را از منبر خطابه به زیر افکند تا به او بفهماند:

نردبان این جهان ما و منیست

عاقبت این نردبان افتادنیست

لاجرم هر کس که بالاتر نشست

استخوانش سختتر خواهد شکست

مولانا از راس نردبانی بلند به زمین افکنده شد و تمام استخوانهای کبر و غرورش به سختی شکست،دشواری کنده شدن از منبر و خطابه و موعظه و پشت کردن بر شاگردان بر مولانا سخت مینمود ولی با درک اینکه هر موضوعی را میتوان از بعد دیگری هم دید این سختی را  با اغوش باز خوشامد گفت و بر دایره عشق و شیدایی شروع به رقص نمود .(هشتم اذر سالروز اولین دیدار شمس و مولانا فرخنده باد.)

Jananeman T

 


 صبغه الله و من احسن من الله صبغه»، بقره/138

رنگ خدا و چه رنگی بهتر از رنگ خدا ؟

چه رنگی بهتر از رنگ خدا؟

رنگ های الهی چگونه اند؟

رنگ علم او ، لطف او ، رحمت او، عدل او، فتح او، سمیع و بصیر بودن او و. 

آنقدر باید بازاین رنگ ها بازی کرد و نقش هر اسم خدا را در زندگی بکار برد و انقدر با رنگ ها انس گرفت تا وجودمان لبریز از صبغة الله شود.  

تا زندگی همرنگ خدا شود

تا زندگی آینه ای شود که فقط خدا بر آن نقش ببندد.

و نبینیم جز او

نشنویم جز او

تا بماند او و نه دیگر هیچ


رزاق از رزق به معنی روزی یا جیره ای که شامل هر مخلوقی در آفرینش است.

به رنگ یاه رازق و یا رزاق بودن الهی بودن یعنی به رنگ تمامی اسماء الهی شدن

رزاق شدن لازمه اش کسب تمام اسامی و بفعلیت رساندن تمام اسامیست تا بتوان طبق ظرفیت های موجود رزاق شد و رزاق بود.

لازمه اش غنی بودن است از خدا

سرشار بودن است از خدا

و خدایی کردن است با خدا

سرشار از علم او باش  تا با آگاهی ببخشی

سرشار از عدل او باش تا ب عدالت ببخشی

 سرشار از بصیرت باش تا با بصیرت ببخشی

سرشار از حسیب باش تا حساب شده بی حساب ببخشی

سرشار از کریم باش تا نه به منت که به کرامت ببخشی 

سرشار از جمیل باش تا به بهترین و زیباترین شکل ممکن ببخشی

سرشار از قادر و قدیر باش تا به قدر و ارزش هر چیز و هرکس هر آنچه به حساب حق مقدور گشته و مقدر شده است ببخشی

الی آخر

 


باعث از بعث به معنی فرستادن ، تهییج کردن، بیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن، تشویق کردن، به هیجان امدن، بی اراده بیدار شدن و وادار به انجام یک کار، علت ، سبب، 

اینکه خالق هستی باعث هر انچیزی که در هستی در حرکت است شکی نیست.

هر اتفاقی که خارج از سیر معمول زند‌ی هر ذره هست باعث و علت اصلی آن کسی نیست جز خالق.

شاید درختی که به یکباره خشک میشود و یا دانه ای که از دل یک سنگ جو$نه میزند

شاید تغییرات غیر قابل پیش بینی جوی و یا اتفاقات خارق العاده ای که خیلی ها رو در زندگی غافلگیر میکند 

هر چیزی که قابل پیش بینی و دور از انتظار است

و هر آن چیزی که در منطق آدمی غیر ممکن است و ممکن میشود باعث و علت اصلی آن خالق آن است

 

انسان خالق خیلی افعال و حرکات و اتفاقت ا زندگی خویش است

اگر یا باعث بودن رو ممزوج با افعال و حرکات کنیم چه می شود؟

کجاها استفاده میشود؟

در چه زمانی یا باعث به کمک زندگی انسان می رسد؟

 

.

 

 

jananeman z

 


باعث از بعث به معنی فرستادن ، تهییج کردن، بیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن، تشویق کردن، به هیجان امدن، بی اراده بیدار شدن و وادار به انجام یک کار، علت ، سبب، 

اینکه خالق هستی باعث هر انچیزی که در هستی در حرکت است شکی نیست.

هر اتفاقی که خارج از سیر معمول زند‌ی هر ذره هست باعث و علت اصلی آن کسی نیست جز خالق.

شاید درختی که به یکباره خشک میشود و یا دانه ای که از دل یک سنگ جو$نه میزند

شاید تغییرات غیر قابل پیش بینی جوی و یا اتفاقات خارق العاده ای که خیلی ها رو در زندگی غافلگیر میکند 

هر چیزی که قابل پیش بینی و دور از انتظار است

و هر آن چیزی که در منطق آدمی غیر ممکن است و ممکن میشود باعث و علت اصلی آن خالق آن است

 

انسان ،خالقِ بسیاری از افعال و حرکات و اتفاقات زندگی خویش است

اگر یا باعث بودن رو ممزوج با افعال و حرکات کنیم چه می شود؟

کجاها استفاده میشود؟

در چه زمانی یا باعث به کمک زندگی انسان می رسد؟

 

.

 

 

jananeman z

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها